قسمت دوم تاریخ نوکیا ( خواندن قسمت اول )
در نتیجه این خرید، نوکیا به اندازه کافی سهم بازار جهانی را در اختیار داشت. تا پس از موتورولا به دومین تولیدکننده بزرگ تلفن در جهان تبدیل شود.
یک سال بعد، Jorma Ollila جای Vuorilehto را به عنوان مدیر عامل نوکیا گرفت و شرکت Anssi Vanjoki را به عنوان رئیس جدید فروش و بازاریابی استخدام کرد. وانجوکی متوجه شد که برخلاف موتورولا، نوکیا گوشیهای خود را با نامهای تجاری مختلفی مانند موبیرا، نوکیا، تکنوفون و رادیو شاک به فروش میرساند، بنابراین به دنبال یکپارچهسازی آنها با نام تجاری «نوکیا» بود و شعار بازاریابی «ارتباط با مردم» را معرفی کرد. از سوی دیگر، اولیلا وظیفه داشت تا یک استراتژی برای نجات شرکتی که در آن روحیه پایین بود و عدم اطمینان بر سر همه وجود داشت، ترسیم کند.
خوشبختانه برای نوکیا، Radiolinja کنسرسیوم فنلاندی متشکل از اپراتورهای مخابراتی محلی – مجوز توسعه اولین شبکه GSM جهان را دریافت کرد و نوکیا اولین انتخاب آن به عنوان شریک در این پروژه بود.
سال 1992
در سال 1992، نوکیا زیرساخت و همچنین اولین گوشی GSM جهان را فراهم کرد، تجربه ای ارزشمند که در سال های آینده به خوبی به این شرکت خدمت خواهد کرد. در آن سال، Pekka Ala-Pietilä، که رئیس تلفن های همراه نوکیا بود، پیش بینی کرد که استفاده از تلفن های همراه می تواند “تا سال 2000 به حدود 25 درصد از جمعیت در پیشرفته ترین اقتصادها برسد”، که در آن زمان برای اکثر مردم مضحک به نظر می رسید.
از آنجایی که دولتها در اروپا و سراسر جهان شروع به فروش مجوزهای GSM کردند، بسیاری از رقبای نوکیا قادر به ارائه همان راهحلهای «کلید در دست» نبودند. حتی شرکتهای بسیار بزرگتری مانند اریکسون و موتورولا درک نسبتاً ضعیفی از بازار در اوایل دهه 90 داشتند، به همین دلیل است که آنها بلافاصله بخش مصرفکننده را به سختی نوکیا دنبال نکردند.
در آن زمان، موتورولا پیش از این خود را به عنوان بزرگترین تامین کننده تلفن همراه در جهان تثبیت کرده بود و به ویژه در ایالات متحده که بزرگترین بازار تلفن همراه در نظر گرفته می شد، حضور قوی داشت. این شرکت همچنین دارای فهرست گستردهای از پتنتها بود و مهندسان با استعداد بسیاری را به کار گرفت، به این ترتیب توانست به یکپارچگی عمودی کافی برای ساخت گوشیها تقریباً به طور کامل دست یابد. این یکی از اصلیترین مزیتهای رقابتی آن بود، موتورولا به راحتی میتوانست گوشیهای سبکتر و فشردهتر بسازد. نمونه بارز آن Microtac 3500 دلاری بود، یک گوشی گرانقیمت که دارای دهانهای جدید تاشو به پایین بود، اما همچنان یک تلفن آنالوگ در دنیایی بود که برای انتقال سریع به دیجیتال آماده بود.
اریکسون یکی از نیروها در بازار تجهیزات شبکه بود و برخلاف موتورولا به پتانسیل ارتباطات دیجیتال اذعان داشت. با این حال، این دو شرکت وجه اشتراک داشتند هر دو گوشیها را پایانههای گنگ و تجهیزات زیرساختی را مهمترین مؤلفه پیشرفتهای آینده در عرصه مخابرات میدانستند. به همین دلیل است که در سال 1989 اریکسون کسب و کار تلفن خود را به یک سرمایه گذاری مشترک با جنرال الکتریک در ایالات متحده منتقل کرد تا پنج سال بعد دوباره آن را خریداری کند.
سال 1991
در حوالی سال 1991، نوکیا اهمیت رویکرد یکپارچه تر را در دستیابی به رویای خود برای تبدیل شدن به یک شرکت محصول جهانی با تمرکز بر مصرف کننده درک کرد. برای این منظور، Ala-Pietilä استراتژی هایی را ایجاد کرد که شامل یک جزء لجستیک جهانی، رضایت مشتری و مهندسی همزمان بود، مفهومی که از شرکت های ژاپنی به عاریت گرفته شده بود. این بدان معنی بود که هر محصول جدیدی که نوکیا در نظر داشت باید توسط مهندسانی که بیشتر با تیمهای لجستیک، تولید و بازاریابی کار میکردند، توسعه یابد. علاوه بر این، به شرکت اجازه داد تا شرکای خود را وارد فرآیند تحقیق و توسعه کند، که بعداً باعث شد آزمایشهای فاکتور شکل تلفن با کارایی باورنکردنی تولید شود.
همچنین فرانک مک گاورن در موفقیت آینده نوکیا نقش اساسی داشت که به عنوان بخشی از خرید تکنوفون به این شرکت پیوست. در آن زمان، مک گاورن یکی از معدود افرادی بود که در نوکیا تجربیات ارزشمندی در کار در یک شرکت چندملیتی با تخصص تولید داشت. به طور خاص، او رهبری عملیات تولیدی هیتاچی در اروپا را بر عهده داشت، به این معنی که او دارای مهارتهای حیاتی مورد نیاز برای توسعه تولید به عنوان یک کارکرد اساسی کسبوکار نوکیا بر اساس اصول قوی ژاپنی بود.
در نتیجه، از سال 1991 تا 1994، شرکت فنلاندی از تولید 500000 گوشی در سال به حدود 5 میلیون گوشی و از گزارش زیان عملیاتی به سود سالم 3.6 میلیارد FIM (1.44 میلیارد دلار، متناسب با تورم در سال 2021) رسید. و مهمتر از آن، 64 درصد از آن مربوط به مخابرات نوکیا و تلفن های همراه نوکیا است. در ژوئیه 1994، این گروه در بورس اوراق بهادار نیویورک فهرست شد، که به سرمایه گذاران خارجی اجازه داد تا سرمایه بیشتری برای تامین مالی برنامه رشد بلندپروازانه بین المللی نوکیا سرمایه گذاری کنند.
همچنین در سال 1994 بود که هیئت مدیره نوکیا تصمیم گرفت که زمان آن رسیده است که کسب و کارهایی را که مرتبط با این مسیر جدید نیستند، آغاز کند. تأثیر این تصمیم بسیار زیاد بود، زیرا دو سوم نیروی کار نوکیا در طی دو سال با بسیاری از مهندسان مشتاق از دانشگاههای فنی فنلاند جایگزین خواهند شد. محیط کاری که توسط مدیر عامل جدید ایجاد شده بود، علیرغم دستمزدهای نسبتاً پایین، بسیار جذاب بود، زیرا مهندسان با چرخش منظم شغلی مواجه می شدند که اصطکاک سیاسی داخلی را کاهش می داد و به آنها امکان می داد مهارت های فنی ارزشمندی کسب کنند.
اولیلا میدانست که نوکیا در گسترش بینالمللی خود جای کمی برای خطا دارد، اما تمایل او به اتخاذ رویکردی بدیع و غیرمتعارف، به زودی شرکت را از یک شرکت مخابراتی کوچک که از خاکستر یک شرکت صنعتی با مشکل مالی رشد کرده است، به یکی از بزرگترین نوآوران تبدیل میکند. در زیرساخت های تلفن همراه و مخابرات او میدانست که برای موفقیت، نوکیا باید از قابلیتهای تحقیق و توسعه قوی خود استفاده کند و با تمرکز لیزری بر روی انطباق با نیازهای محلی و ایجاد اعتماد قوی در خدمات خود، به سمت بازارهای جدید در همان ابتدا حرکت کند.
موفقیت قابل توجه اولیه این استراتژی زمانی است که نوکیا اریکسون را با قراردادی برای تامین سیستم انتها به انتها AIS تایلند شکست داد، علیرغم اینکه دومی حضور گستردهتری در کشور داشت. این شرکت فنلاندی همچنین توانست در سال 1994 قراردادی مشابه با Cellnet انگلستان منعقد کند، علیرغم اینکه موتورولا پیشنهاد داد همین کار را با قیمت بسیار پایینتری انجام دهد.
نوکیا 1011
نوکیا به ایجاد رابطه قوی با تامین کنندگان در سراسر ایالات متحده و اروپا ادامه داد و چندین کارخانه در چین و مکزیک ساخت. این یکی از مؤلفههای حیاتی برای رشد مداوم شرکت بود، اما تنها یکی از چندین مورد بود که به آن کمک کرد. آلا پیتیلا، رئیس گوشیهای موبایل نوکیا، به دنبال جذابتر کردن تلفنهای همراه برای مصرفکنندگان بود و به همین منظور با مهندسان همکاری کرد تا همه گوشیهای نوکیا به استانداردهای بالایی از کیفیت و قابلیت استفاده دست یابند و در عین حال ظاهر و احساسی متمایز به آنها در مقایسه با گوشیهای تلفن همراه میدهد.
نتیجه اولیه این تلاش نوکیا 1011 در سال 1992 (همچنین به عنوان Mobira Cityman 2000 شناخته می شود) بود که اولین تلفن GSM تولید انبوه نوکیا بود. شکل آجری با یک آنتن کوتاه و قابل گسترش در قسمت بالایی داشت و ضخامت آن 45 میلی متر و وزن آن 495 گرم بود که در آن زمان نازک و سبک در نظر گرفته می شد. این صفحه نمایش LCD تک رنگ کوچکی داشت و قادر بود 99 مخاطب را در حافظه نگه دارد، در حالی که باتری 900 میلی آمپر ساعتی آن تنها 90 دقیقه مکالمه یا حدود 15 ساعت در حالت آماده به کار دوام می آورد. افرادی که در هنگام راه اندازی یکی از آن ها را خریداری کردند، امروز باید معادل 3060 دلار بپردازند.
دو سال بعد، جانشین نوکیا 1011 به شکل نوکیا 2110 با یک “طراحی نوار صابون” کوچکتر و باریکتر که نیمی از مدل قبلی خود را وزن داشت و تنها 28 میلی متر ضخامت داشت وارد بازار شد. دارای منوی متنی پیمایشی بود و صفحه نمایش میزان باتری و سیگنال، نماد اعلان پیام های SMS خوانده نشده و موارد دیگر را نشان می داد.
از دیگر ویژگی های قابل توجه، امکان نمایش لیستی از 10 شماره آخرین شماره گیری شده، 10 آخرین تماس دریافتی و 10 آخرین تماس از دست رفته بود. باتری بین 70 تا 150 دقیقه مکالمه و 20 تا 40 ساعت در حالت آماده به کار اجازه می دهد. این یک تلفن گران قیمت بود که برای کاربران تجاری طراحی شده بود، بنابراین اکثر مردم به جای آن، نوکیا 232 نسبتا ارزان قیمت را با قیمتی معادل 730 دلار خریداری کردند.
تا سال 1995، نیروی کار نوکیا تقریباً دو برابر شده بود و سود عملیاتی گروه تقریباً 40 درصد نسبت به سال قبل افزایش یافته بود. با این حال، شرکت کنترل زنجیره تامین خود را در آن سال از دست داد، زیرا به سرعت دریافت که دیگر نمی تواند تقاضا را برآورده کند، که بسیار بیشتر از 300000 تلفن در سال بود که اولیلا در سال 1992 فکر می کرد یک هدف واقعی خواهد بود. همراه با این واقعیت که یکی از تامینکنندگان این شرکت پس از بازسازی یکی از کارخانههای تولیدیاش، با مشکلات بازدهی مواجه شدند و نوکیا به سرعت در موقعیتی قرار گرفت که قادر به انجام سفارشهای مهم با حجم بالا نبود. مدیران تولید در نوکیا دیدی بیدرنگ از دادههای فروش نداشتند، بنابراین آنها صرفاً محصولات را با بیشترین حجم ممکن به بازارهای مختلف بدون دریافت بازخورد حیاتی مورد نیاز خود عرضه میکردند.
فرانک مک گاورن Pertti Korhonen را که در آن زمان یکی از کارخانههای اصلی نوکیا را اداره میکرد، انتخاب کرد تا فروشندهای را پیدا کند که بتواند به حل بحران لجستیک کمک کند. مشخص شد که آن فروشنده SAP بود که یک سیستم ERP را طراحی و نصب کرد که نمای روشنی از کل فعالیت لجستیکی نوکیا در سراسر جهان ارائه میکرد و به مدیران تولید اجازه میداد دقیقاً نیازهای خرید، تولید، مدیریت موجودی و تحویل را دنبال کنند.
این سیستم جدید تنها در شش ماه به طور کامل عملیاتی شد، که کنترل NMP را بر زنجیره تامین خود بازگرداند. برای دریافت ایده ای از تأثیر آن، چرخه های موجودی از 154 به 68 روز کوتاه شد، هزینه های موجودی به ازای هر واحد 50 درصد کاهش یافت و کارخانه اصلی تولید تلفن های نوکیا در سالو، فنلاند، چندین ماه طول کشید تا تولید را اضافه کند. خط تولید با ظرفیت کامل در کمتر از یک هفته.
نوکیا 9000
برای سالها، این ثابت میکرد که یکی از اصلیترین مزیتهای استراتژیک نوکیا نسبت به رقبایی است که در روشهای قدیمی خود گیر کرده بودند و در معرض ارتدوکسهای صنعتی قرار داشتند.
در پایان دهه 1990، نوکیا اولین گوشی هوشمند خود را با نام Nokia 9000 Communicator عرضه کرد. این نتیجه بیش از 4 سال تحقیق و توسعه بود که بر ساخت یک “کامپیوتر جیبی” متمرکز بود. تا زمانی که در آگوست 1996 وارد شد، از یک مفهوم جدید دور بود، زیرا اپل قبلاً این آب های جدید را با نیوتن آزمایش کرده بود، در حالی که IBM ارتباط شخصی Simon را ایجاد کرده بود. اما هر دو به دلیل قیمت بالا و جلوتر از زمان خود در بازار شکست خوردند.
Nokia 9000 Communicator یک گوشی هوشمند در دوره ای بود که “تلفن هوشمند” به عنوان یک کلمه فقط یک مفهوم را توصیف می کرد. خود این اصطلاح در اوایل سال 1995 برای توصیف PhoneWriter Communicator AT&T ظاهر شد، اما تنها یک سال بعد بود که اریکسون دستگاهی را به نام «تلفن هوشمند» منتشر کرد – GS 88 «Penelope». این نوع دستگاه که ویژگیهایی را که رایانهها میتوانستند در داخل یک آجر قابل حمل انجام دهند و همچنین دارای صفحهکلید QWERTY قرض میگرفتند، تازه در حال ظهور بودند و چندین سال طول میکشید تا برای مصرفکننده عادی جذاب شوند.
اولین دستگاه Communicator نوکیا به داخلی های پیشرفته مجهز شده بود، از جمله یک CPU اینتل که با فرکانس 24 مگاهرتز کار می کرد، 4 مگابایت رم و 4 مگابایت رام که 2 مگابایت آن در دسترس کاربر بود. هنگامی که باز شود، یک صفحه نمایش تک رنگ 4.5 اینچی با وضوح 640 در 200 پیکسل و صفحه کلید مینیاتوری QWERTY را نشان می دهد که می توانید از آن برای ارسال و دریافت ایمیل و فکس از طریق یک مودم GSM با حداکثر سرعت تئوری 9.6 کیلوبیت در هر استفاده کنید. دوم – فاصله بسیار زیادی با چندین مگابیت در ثانیه که امروزه قابل دستیابی است، و به طور غیرقابل تصوری کندتر از حداکثر تئوری 10 گیگابیت در ثانیه که توسط فناوری شبکه سلولی 5G وعده داده شده است.
نوکیا 9000 همچنین دارای یک مرورگر وب ابتدایی بود. با این حال، بزرگترین مزیت این دستگاه این بود که سیستم عامل PEN/GEOS 3.0 را اجرا می کرد که تجربه اجرای ویندوز 95 بر روی رایانه شخصی رومیزی را با برنامه هایی مانند Notes، Calendar، Calculator، Composer، Serial Terminal، Telnet، از نزدیک شبیه سازی می کرد.
این شرکت با چند مدل بعدی این مفهوم اصلی را بهبود بخشید که اولین آنها در سال 1998 در قالب نوکیا 9110 و 9110i به بازار آمد. اینها از یک CPU سریعتر AMD Elan SC450 استفاده می کردند که با فرکانس 33 مگاهرتز کار می کرد، وزن آن فقط نصف نوکیا 9000 بود و با بسیاری از مزاحمت های نسخه اصلی، از جمله نیاز به یک آداپتور ویژه برای شارژ و اتصال به رایانه، مقابله کرد. حتی یک اسلات MMC برای فضای ذخیرهسازی قابل افزایش نیز داشت.
یکی از دلایلی که نوکیا منابع زیادی را برای تکرار سریع روی تلفنهای دارای داده میریزد این بود که رهبری آن در آن زمان به پتانسیل آینده یک دستگاه جیبی پی برد که هم استفاده تجاری و هم مصرف کننده را پوشش میداد. سپس تهدید رقابتی درک شده از سوی شرکتهای دیگر مانند اپل و آیبیام وجود داشت، که قبلاً نتوانسته بودند دستور غذای درست را پیدا کنند، اما همیشه میتوانستند نسخه جدید و اصلاحشدهای ارائه دهند.
مدیران نوکیا همچنین متوجه شدند که مایکروسافت به دنبال ایجاد مشارکت با سازندگان دستگاه و اپراتورهای تلفن همراه برای آوردن ویندوز به دستگاه های تلفن همراه است. غول ردموند قبلاً با استفاده از این استراتژی موفق شده بود اکثریت بازار رایانه های شخصی را تصاحب کند، اما نوکیا نمی خواست صرفاً به یک «تامین کننده سخت افزار» تبدیل شود زیرا نمی خواست با حاشیه های کم رقابت کند.
قسمت سوم و پایانی تاریخ نوکیا
نظرات کاربران