در اواخر همان سال، نوکیا تبلت اینترنتی N800 را با سخت افزاری بسیار شبیه به گوشی های سری N روانه بازار کرد. این دستگاه نسبتاً جالبی به نظر میرسید، اما از نظر منتقدان و مشتریان بالقوه، چیزی بیشتر از یک گوشی بزرگتر نوکیا به نظر میرسید. صفحه نمایش 4.1 اینچی وضوح نسبتاً بالایی با وضوح 800 در 480 پیکسل داشت و در دستگاه یک وب کم چرخان پاپ آپ تعبیه شده بود. استفاده از مرورگر وب اپرا و همچنین سرویس گیرنده پست الکترونیکی موجود آسان بود.
فضای ذخیره سازی در N800 تنها 4 گیگابایت بود، اما می توانید به راحتی آن را نه یک، بلکه از طریق دو اسلات کارت SD با اندازه کامل افزایش دهید. عمر باتری متوسط بود، اما میتوانست تا سه ساعت در هنگام مرور وب دوام بیاورد. قیمت 400 دلار (525 دلار به دلار امروز) بنابراین قورت دادن آن کمی سخت بود، زیرا نمیتوان از آن به عنوان تلفن استفاده کرد.
مدیریت ارشد نوکیا بر ادامه توسعه سیمبین پافشاری کرد و در عین حال تلاش کرد راهی برای همزیستی آن با Maemo بیابد. این شرکت Trolltech را در سال 2008 به قیمت 153 میلیون دلار برای چارچوب توسعهدهنده کراس پلتفرم Qt خریداری کرد. ایده این بود که از Qt برای تقویت همکاری بین تیمهای سیمبین و Maemo استفاده کنیم، به طوری که آنها ابزارهای سادهسازی شدهای برای توسعه برنامههایی ایجاد کنند که روی هر دو سیستم عامل کار میکنند. این تلاش شکست خورد زیرا دو گروه ابزارهای Qt ناسازگار را توسعه دادند.
سازماندهی مجدد که در ژانویه 2008 آغاز شد، مسائل را پیچیده تر کرد، زیرا تیم Maemo به عنوان بخشی از گروه جدید Devices and Services در Symbian جذب شد. تیم نسبتاً کوچک و چابک Maemo با بیش از 1000 مهندس بالون شد و عملاً توانایی خود را برای رشد مستقل از دست داد.
در سال 2010، اینتل پیشنهاد داد که سیستم عامل لینوکس Moblin خود را با Maemo نوکیا ادغام کند. این به اولی اجازه می دهد تا با Arm و Qualcomm در فضای موبایل رقابت کند، در حالی که نوکیا آن را فرصتی برای تکامل Maemo به یک سیستم عامل بهتر می دانست. این دو شرکت در کنگره جهانی موبایل در سال 2010 این حرکت را اعلام کردند و سیستم عامل MeeGo متولد شد.
متأسفانه برای هر دو، نوکیا و اینتل، تفاوت معماری دو سیستم عامل، فرآیند ادغام را به تلاشی عظیم تبدیل کرد که در زمانی که هر دو شرکت نیاز به حرکت سریع داشتند، منجر به تأخیرهای متعدد شد. و در حالی که اینتل مشغول پیشبرد فناوری پهنای باند بی سیم وایمکس خود بود، تنها توانست مقدار زیادی پول نقد در این فرآیند بسوزاند. اپراتورهایی که 4G را پیادهسازی میکردند، LTE را به وایمکس در ایالات متحده ترجیح میدادند، و دومی فقط در اروپا مورد پذیرش قرار گرفت. برای همکاری MeeGo، این به تاخیرهای بیشتری در حین توسعه پشتیبانی LTE تبدیل شد.
این زمانی بود که RIM سازنده بلک بری در اوج خود بود، آیفون اپل در ایالات متحده و اروپا جذابیت جدی پیدا کرد و تا پایان سال 2010، محموله های گوشی های هوشمند اندرویدی از نوکیا پیشی گرفت. با این اوصاف، این شرکت فنلاندی همچنان دومین فروشنده بزرگ گوشی های هوشمند در جهان بود، اما این تنها آغاز سقوط آن بود. علاوه بر این، نوکیا طرفداران قوی داشت و دارای مجموعه ای قوی از مالکیت معنوی بود، اما در آن سال شرکت متوجه شد که این دیگر کافی نیست.
بحث های داخلی زیادی در مورد چگونگی دور شدن از این وضعیت وجود داشت و البته یکی از پیشنهادات انتقال به اندروید بود. با این حال، اپراتورهای تلفن همراه تمایلی به مشاهده تسلط iOS و Android بر فضای تلفن همراه نداشتند و نوکیا قبلاً سرمایه گذاری زیادی در پلتفرم های Symbian و MeeGo خود انجام داده بود.
برای نوکیا، انتقال به اندروید به دلایلی نسبتا کم خطر بود. اولین مورد این بود که نوکیا اخیرا به مبارزه قانونی خود با کوالکام پایان داده بود و قصد داشت از چیپست های MSM کوالکام در گوشی های آینده استفاده کند. این موضوع فوراً مشکل سازگاری با سیستمعامل اندروید را حل میکند و دسترسی به اکوسیستم برنامههای مسلماً بهتری را با جمعیت بیشتری از توسعهدهندگان فراهم میکند. در همان زمان، قدرت ترکیبی نوکیا و گوگل میتوانست هر دو جایگاهی قوی در فضای موبایل ایجاد کند.
هنـوز دیدگاهی ثبــت نشــده
اولیــن باشــید شــما