ظهور، تسلط، و سقوط حماسی نگاهی کوتاه به تاریخ نوکیا قسمت پایانی
در 11 فوریه 2011، Elopian Nokia اعلام کرد که قصد دارد یک مشارکت استراتژیک گسترده با مایکروسافت برای ایجاد یک اکوسیستم جهانی موبایل جدید ایجاد کند. به عبارت دیگر، نوکیا ویندوز فون را پذیرفته و جایگزین Symbian به عنوان سیستم عامل منتخب برای گوشی های هوشمند آینده این شرکت خواهد کرد و برای توسعه بیشتر این پلت فرم جدید با مایکروسافت همکاری نزدیک خواهد داشت. با این حال، دومی حق مجوز سیستم عامل را به اشخاص ثالث به عهده گرفت.
سیمبین به دستگاههای رده پایین تنزل داده میشود و با این انتظار که در سالهای آینده حداقل 150 میلیون دستگاه بفروشد، به یک «پلتفرم امتیاز» تبدیل میشود. پشتیبانی از تلفن های سیمبین به زودی به Accenture و همچنین انتقال 2300 مهندس به شرکت دوم واگذار خواهد شد. همانطور که برای MeeGo، منبع باز خواهد بود و قرار بود به ابزاری برای آزمایش برای دستگاه ها و پلتفرم های نسل بعدی تبدیل شود.
اخبار مربوط به چرخش رادیکال باعث سقوط سهام نوکیا شد و بسیاری از نوکیاها را در شوک فرو برد، به خصوص که این شرکت همچنین هزاران شغل را کاهش داد و برخی از مراکز تحقیق و توسعه را در این فرآیند تعطیل کرد. در کنگره جهانی موبایل در آن سال، الوپ مجبور شد در برابر گمانه زنی ها مبنی بر اینکه او یک «اسب تروا» است دفاع می کرد و خاطرنشان کرد که این طرح با کل تیم مدیریتی مورد بحث قرار گرفته و توسط هیئت مدیره نوکیا تأیید شده است.
این حرکت همچنین شاهد خروج تعدادی از مدیران کلیدی مانند آلبرتو تورس بود که توسعه MeeGo را رهبری می کرد و همچنین CTO Rich Green که یکی از حامیان سرسخت MeeGo بود. الوپ اقدام به جایگزینی آنها با سایر نوکیاها کرد، که باعث شد او در داخل عشق زیادی داشته باشد. او همچنین یک گروه مکان و تجارت ایجاد کرد که Navteq را با سایر عملیات موقعیت یابی و خدمات اجتماعی نوکیا ترکیب کرد.
با خارج شدن از این راه، Elop نقشهبرداری نقشها را در سراسر مایکروسافت و نوکیا آغاز کرد تا اطمینان حاصل شود که همه بخشهای توسعه ویندوزفون به آرامی پیش میرود، از معماری محصول گرفته تا ویژگیها و همه چیز بین آنها. این توسط نوکیاها به عنوان یک نفس تازه تلقی می شد و در ابتدا آنها از این همکاری جدید با مایکروسافت بسیار تحت تأثیر قرار گرفتند.
با این حال، این تصور اولیه به زودی با درک تدریجی این موضوع که سیستم عامل ویندوز فون مایکروسافت از جهات مختلف بسیار پایین تر از سیمبین است، محو خواهد شد، در حالی که مایکروسافت – بسیار شبیه نوکیا – دارای اهرم بسیار کمی در مذاکره با اپراتورهای تلفن همراه در جهان است. ایالات متحده علاوه بر این، بسیاری از مصرفکنندگان به اکوسیستمهای قوی اپلیکیشن در اندروید و iOS عادت داشتند و ویندوزفون در جذب برنامهنویسان کافی برای پر کردن «شکاف برنامه» با مشکلاتی مواجه بود. این یک چرخه معیوب ایجاد می کند که مصرف کنندگان ویندوزفون را به دلیل کمبود برنامه انتخاب نمی کنند و بسیاری از توسعه دهندگان تصمیم می گیرند برای سیستم عامل برنامه ایجاد نکنند زیرا پایگاه کاربر نسبتاً کوچک بود.
نوکیا در حال آماده سازی برای عرضه اولین و آخرین گوشی MeeGo خود، N9 بود. این دستگاه بسیار جذابی بود که به دلیل طراحی صنعتی منحصر به فرد، صفحه نمایش زیبا، ساختار مستحکم، عمر باتری عالی، کیفیت دوربین عالی و رابط کاربری دوستانه مورد تحسین بسیاری قرار گرفت. با این حال، این یک محصول مشخص بود که پایان نوکیا قدیم را نشان میداد و با دقت به نسخهای محدود عرضه میشد، بنابراین باعث ربودن جمعیت از گوشیهای ویندوز فون نوکیا که به زودی عرضه میشوند، نبود.
قسمت داخلی گوشی در یک پوسته پلی کربنات قرار گرفته بود که در سه رنگ موجود بود و کیفیت نه چندان واضحی داشت که خراش ها و خش ها را کمتر آشکار می کرد. علیرغم اینکه بسیار درشت و بیش از 12 میلیمتر در ضخامت آن است، بدنه آن خمیده بود و ظاهر صفحهنمایش که گویی در بدنه گوشی ذوب شده بود، این دستگاه را به ظاهری بسیار خوب تبدیل کرد. در نگاهی به گذشته، طراحی بیرونی آن در مقایسه با بسیاری از گوشیهای آن دوران، به زیبایی پیر شده است.
صفحه نمایش 3.9 اینچی AMOLED دارای تراکم 251 پیکسل در هر اینچ بود و سیاهی عمیق اغلب به دلیل پس زمینه تیره ای که در سرتاسر رابط کاربری استفاده می شود، آن را با حاشیه ها ترکیب می کرد. دوربین 8 مگاپیکسلی، در حالی که مسلماً نسبت به دوربین 12 مگاپیکسلی سلف خود، N8 یک گام پایینتر است، اما همچنان تصاویر و ویدیوهای با کیفیت مناسب و شایسته یک گوشی پرچمدار نوکیا تولید میکند.
سیستم عامل MeeGo Harmattan به خوبی روی پردازنده قدیمی OMAP3630 با 1 گیگابایت رم کار می کرد و باتری می توانست تا دو روز دوام بیاورد. Swipe UI استفاده از یک دست را به یک تجربه لذت بخش تبدیل می کند، در حالی که عملکرد دوبار ضربه برای بیدار کردن صفحه قفل را نشان می دهد، بدون نیاز به دکمه. اتصال بی سیم شامل جدیدترین استانداردهای Wi-Fi و بلوتوث بود، به غیر از NFC. و JoikuSpot از سیمبین منتقل شده بود و به کاربران امکان می داد اتصال 3G را از طریق کابل یا Wi-Fi به اشتراک بگذارند.
علیرغم استقبال گسترده منتقدان در آن زمان، نوکیا N9 را در مقادیر بسیار محدود در تعداد کمی از مناطق فروخت و دستگاه را در برخی از بزرگترین بازارهای جهان، از جمله آمریکای شمالی و بیشتر اروپا عرضه نکرد.
نوکیا Elopian قرار بود به جلو حرکت کند و ویندوزفون مایکروسافت را فشار دهد، اما همانطور که شرکت به زودی متوجه شد، این یک تمرین بیثمر خواهد بود. در سال 2011، درآمد نوکیا در مقایسه با سال 2010 به 9 درصد رسید، در حالی که سود عملیاتی با کاهش 75 درصدی به تنها 884 میلیون یورو (1.23 میلیارد دلار) رسید.
معلوم شد که نوکیا اعتقاد زیادی به وفاداری به برند داشته است، اما اکثر مردم هر چقدر هم که سخت افزار خوب باشد، تمایلی به جهش از سیمبین به ویندوزفون نداشتند. لومیا 800 که نوکیا در آن سال عرضه کرد، از نظر طراحی کاملاً شبیه به نوکیا N9 بود، اما قطعات داخلی متفاوت بود و سیستم عامل حتی بیشتر از آن.
در بیرون، قابل توجه ترین تفاوت ها شامل مجموعه ای از کلیدهای ناوبری خازنی ویندوز فون در جلو، یک دکمه شاتر اختصاصی و یک صفحه نمایش کوچکتر بود. قطعات داخلی شامل Qualcomm Snapdragon S2 با 512 مگابایت رم و 16 گیگابایت حافظه داخلی بود. این چیزی نبود که بتوان در مورد آن نوشت، اما صفحه نمایش ClearBlack و دوربین به همان اندازه که در N9 بودند چشمگیر بودند. عمر باتری با استفاده بسیار متفاوت بود، اما Lumia 800 میتوانست به راحتی یک روز استفاده از آن را پشت سر بگذارد.
تجربه Windows Phone در نهایت با برخی از پیشرفتهای نوکیا در اینجا و آنجا، یعنی حرکتهای حرکتی و دو بار ضربه زدن برای بیدار شدن، همراه شد، اما در زمان راهاندازی وجود نداشت. با این حال، محدودیتهای آن همچنان وجود داشت، که بارزترین آنها کمبود برنامههای فراتر از مجموعه نوکیا بود. برخی کاشیهای زنده در صفحه اصلی را دوست داشتند، که برداشتی منحصربفرد از ظاهر ویجتها بود، در حالی که برخی دیگر از این طراحی متنفر بودند.
همین امر در مورد کل زبان طراحی مترو که در سرتاسر رابط کاربری ویندوزفون به کار میرفت صادق بود – بسیاری از طرفداران مایکروسافت Zune آن را دوست داشتند، بسیاری به رابط مینیمالیستی و مسطح آن جذب شدند، اما افرادی نیز بودند که آن را در مقایسه با آن بیجان میدانستند.
در غیر این صورت، لومیا 800 علیرغم داشتن داخلی نسبتاً متوسط، ویندوز فون 7.5 را به خوبی اجرا میکرد، و اکثر افرادی که این دستگاه را خریداری کردند، استفاده از رابط کاربری را آسان میدانستند، در حالی که مفهوم People Hub به عنوان فروشگاهی یکدست برای همه رسانههای اجتماعی شماست. تعاملات جالب بود نوکیا اشتراکگذاری اینترنت را در این دستگاه غیرفعال کرد، به این معنی که نمیتوانید این دستگاه را به یک نقطه اتصال تلفن همراه تبدیل کنید، اما این یک آزار نسبتاً جزئی بود.
مشکل بزرگتر تنها زمانی آشکار میشود که مایکروسافت به انتشار Windows Phone 8 نزدیکتر شود – Lumia 800، و تقریباً سایر دستگاههای Windows Phone 7 مسیر ارتقای سیستمعامل جدید را نخواهند داشت. این شامل Lumia 900 است، دستگاهی که نوکیا تنها چند ماه قبل از راه اندازی سیستم عامل جدید آن را عرضه کرد. تنها ارتقایی که این دستگاهها در طول زمان مشاهده کردند، ویندوز فون 7.8 بود – یک پیشرفت تا حد زیادی زیبایی که باعث میشد گوشی شما شبیه به ویندوز فون 8 و موارد دیگر باشد.
در سال 2012، مایکروسافت یک Windows Phone 8 بسیار بهبود یافته را معرفی کرد که بر اساس همان هسته NT ویندوز 8 بود، یک سیستم عامل طراحی شده برای رایانه های شخصی رومیزی، نوت بوک ها و تبلت ها. بهبودهای زیادی نسبت به ویندوز فون 7 داشت که اولین آنها قابلیت تغییر اندازه Live Tiles در صفحه استارت بود. صفحه قفل به شما امکان میدهد تا پنج برنامه را برای نمایش تعداد اعلانها و یک برنامه برای اعلانهای دقیق سفارشی کنید.
سپس از سخت افزارهای بهتری مانند چیپست های چند هسته ای کوالکام، نمایشگرهای با وضوح بالاتر و همچنین پشتیبانی از کارت های NFC و microSD پشتیبانی می شود. مایکروسافت مالک اسکایپ بود و شروع به ادغام آن با ویندوز فون کرده بود، و معرفی اینترنت اکسپلورر 10 پیشرفت های زیادی را در تجربه مرور وب، از پشتیبانی بهتر HTML5 تا موتور رندر سریعتر، به ارمغان آورد.
یکی دیگر از موارد مفید، Kid’s Corner بود که به راحتی میتوانید دستگاه خود را با فرزندانتان به اشتراک بگذارید، بدون اینکه نگران اختلال در تنظیمات یا دادههای شخصی شما باشید. همچنین یک برنامه Xbox Smart Glass وجود داشت که به شما امکان می داد کنسول Xbox خود را کنترل کنید. هنگام استفاده از برنامه دوربین، اکنون می توانید لنزهایی را نصب کنید که اساساً پلاگین هایی هستند که عملکردهای خاصی مانند افزودن فیلترها یا اسکن کدهای QR را اضافه می کنند. با این حال، ویندوز استور سرزمینی بایر با برنامههای باکیفیت کمی بود، و چیزی که بعداً به عنوان «شکاف برنامهها» شناخته شد، بدتر میشد.
تا پایان سال 2011، تخمین زده شد که نوکیا بیش از 1 میلیون دستگاه لومیا فروخته است، که اگر نادیده بگیرید که در سال 2007 از هر دو گوشی هوشمند فروخته شده در سراسر جهان، یکی از گوشی های هوشمند نوکیا بود، تقریباً عددی خوش بینانه به نظر می رسید. سه ماهه اول سال 2012 شاهد بدتر شدن وضعیت مالی نوکیا بودیم و دیری نپایید که کالین گیلز، رئیس بخش فروش این شرکت، از سمت خود کناره گیری کرد. او به زودی توسط جورما اولیلا، رئیس هیئت مدیره، که قبلاً اعلام کرده بود در سال 2011 استعفا می دهد، دنبال شد.
در فوریه 2012، نوکیا اعلام کرد که 4000 شغل در کارخانه های تولید گوشی خود را تعدیل می کند و در ژوئن با دور دوم 10000 شغل همراه شد که از زمانی که Elop به عنوان مدیر عامل نوکیا انتخاب شد، مجموعاً بیش از 40000 شغل کاهش یافت.
در سپتامبر 2012، نوکیا گوشی های Lumia 920 و Lumia 820 را معرفی کرد که پرچمدار جدید و میان رده این شرکت برای Windows Phone 8 بودند. این گوشی های هوشمند در انواع 3G و 4G عرضه شدند و برخی پیشرفت ها مانند صفحه نمایش بهتر، دوربین های PureView را ارائه کردند. ، پردازنده های سریعتر و شارژ بی سیم Qi. بررسیکنندگان آنها را از نظر سختافزار عالی میدانستند و پیشرفتهای نرمافزار نوکیا را تحسین میکردند، اما دوباره بر کمبود اکوسیستم برنامهها بهعنوان دلیلی برای دوری بیشتر مردم تأکید کردند.
در پایان سال 2012، هیئت مدیره نوکیا به شدت از بدتر شدن وضعیت مالی آگاه شده بود. پس از شش فصل متوالی زیان، شرکت سال مالی 2012 را با درآمد 15.7 میلیارد یورو (19.9 میلیارد دلار) و زیان عملیاتی 1.1 میلیارد یورو (1.4 میلیارد دلار) به پایان رساند.
استراتژی الوپ شکست خورده بود، علیرغم اینکه امیدی دوباره وجود داشت که استقبال مثبت از Lumia 920 منجر به فروش بیشتر شود.
با این حال، نوکیا تا سال 2013 با معرفی Lumia 928 که در انحصار Verizon در ایالات متحده بود، کار خود را آغاز کرد. و در حالی که به طور کلی این گوشی بدی نبود، لومیا 925 که تنها چند روز بعد معرفی شد، بیشتر توجهات را به خود جلب کرد، بیشتر به لطف بدنه کوچکتر و باریکتر آن که کاملاً از آلومینیوم ساخته شده بود. هیچ یک از این گوشیها به پرفروشترین گوشی نوکیا تبدیل نمیشوند – این عنوان در نهایت توسط Lumia 520 به دست میآید، یک گوشی کاملاً ارزان – از 200 دلار شروع میشود و با تخفیفهای خاص به 50 دلار میرسد – گوشی ارزانقیمتی که حداقل 12 فروخته است. میلیون واحد قبل از توقف آن.
همچنین در سال 2013 بود که نوکیا فاش کرد که سیمبین به پایان خط رسیده است، پس از اینکه حجم فروش به کمتر از نصف گوشی های لومیا رسید. این بدان معناست که فقط یک سال قبل، همه شاهد آخرین گوشی سیمبین با نوکیا 808 PureView بودند، گوشی با یکی از بزرگترین سنسورهای دوربین که تا به حال در یک گوشی ادغام شده است، با فرمت 1/2 اینچی و وضوح 41 مگاپیکسل.
این ویژگی همراه با پشتیبانی از زوم اپتیکال 3 برابر و توانایی تطبیق با نسبتهای 4:3 و 16:9، باعث شد تا 808 PureView به عنوان یکی از بهترین دوربینهای تلفن در تاریخ شهرت داشته باشد. راه اندازی میکروفون دوگانه همچنین به کاربران کمک کرد تا صدای بهتری نسبت به سایر تلفن های آن زمان ضبط کنند، به خصوص هنگام ضبط ویدیو در یک کنسرت.
نوکیا سالها تلاش میکرد تا فناوری دوربین این دستگاه را کامل کند، زیرا قبل از اینکه این تکنیک تصویربرداری جالب شود، از تنظیم پیکسل برای تولید عکسهای با کیفیت بالاتر استفاده میکرد. با این حال، اندازه بزرگ ماژول دوربین برخی از چالشهای طراحی را ایجاد میکرد، بنابراین نوکیا مجبور شد مقداری از ضخامت گوشی را کاهش دهد تا در عصری که سازندگان گوشی برای باریکترین و سبکترین طراحیها تلاش میکردند، جذابتر شود. این منجر به یک ضربه بزرگ دوربین در پشت 808 PureView شد – یک انتخاب طراحی قطبی در آن زمان اما امروزه کاملاً رایج است.
طولی نکشید که نوکیا نمونه جدیدی از 808 PureView را ارائه کرد که دارای ویندوزفون بود – در جولای 2013، لومیا 1020 با طراحی دقیق تر، مشخصات دوربین مشابه و تجربه نرم افزاری بسیار بهتر وارد بازار شد. در این زمان، وضعیت برنامه نیز تا حدودی بهبود یافته بود، با اکثر برنامههای اصلی تحت پوشش و تعداد زیادی کلاینت شخص ثالث برای برنامههایی که گم شده بودند. با این حال، بسیاری در خارج از نوکیا و همچنین در داخل شرکت نمیدانستند که آیا اندروید میتوانست برای گوشیهای لومیا مناسبتر باشد.
لومیا 1020 حاوی مقدار زیادی DNA از نوکیا و مایکروسافت بود، از ساختار پلی کربنات تک بدنه درشت و رنگارنگ آن گرفته تا دوربین عقب قدرتمند آن با اپتیک Carl Zeiss، تا صفحه نمایش ClearBlack که کاملاً با پسزمینه مشکی آن جفت میشد. رابط کاربری پرحرکت ویندوز فون. این تجسم نهایی فرهنگ شیفته دوربین ما بود، و اکثر – اگر نه همه – افرادی که یکی را خریده اند به شما گواهی می دهند که آنها را برای عکس گرفتن از همه چیز هیجان زده کرده است.
در قلب این دستگاه یک SoC دو هستهای Snapdragon S4 Plus با 2 گیگابایت رم قرار داشت که برای اجرای روان ویندوزفون کافی بود. یعنی تا زمانی که بخواهید در حالت عکسبرداری دوگانه عکس بگیرید که یک تصویر 41 مگاپیکسلی به همراه یک نمونه 5 مگاپیکسلی بیش از حد نمونه ذخیره می شود. اپلیکیشن دوربین لومیا گزینههای دستی زیادی داشت که میتوانستید مانند یک دوربین واقعی با آنها کار کنید، و این تجربه با وجود یک دکمه شاتر دو مرحلهای اختصاصی تکمیل شد.
برای یک دقیقه سریع به امروز بروید و همچنان افرادی را می بینید که بین سلاطین دوربین امروزی و لومیا 1020 قدیمی اما طلایی مقایسه می کنند. به عنوان مثال، GSMArena خاطرنشان می کند که تلفن دوربین قدیمی نوکیا می تواند به طرز شگفت انگیزی به خوبی از شیائومی Mi 11 پشتیبانی کند. Ultra، که از یکی از بهترین حسگرهای دوربین موبایل موجود استفاده می کند – Sony IMX586. استیو لیچفیلد از AllAboutWindowsPhone مقایسه دقیق تری از دوربین های Lumia 1020 و Nokia 808 PureView با پیکسل 5 گوگل و آیفون 12 پرو مکس اپل انجام داد و نشان داد که واقعاً PureView نوکیا چقدر از زمان خود جلوتر بوده است.
با بازگشت به سال 2013، فروش سه ماهه دستگاه های نوکیا لومیا هنوز کمتر از انتظارات شرکت بود، اما آنها حداقل توانسته بودند از فروش گوشی های بلک بری پیشی بگیرند. در اواخر همان سال، نوکیا لومیا 1320 و لومیا 1520 را معرفی کرد، دو گوشی که برای جذب افرادی طراحی شده بودند که بزرگ ترین صفحه نمایش ممکن را می خواستند. علاوه بر یک برآمدگی کوچک از نظر مشخصات سخت افزاری، این دستگاه ها به دلیل توانایی کاربران خود برای زندگی بدون بسیاری از برنامه های اصلی به زندگی و مرگ خود ادامه دادند.
نوکیا اعلام کرد که یک برنامه رسمی اینستاگرام به فروشگاه ویندوز خواهد آمد، اما چیزی که ارائه شد یک برنامه بتا بود که در طول سه سال آینده تغییر چندانی نکرد.
در همان سال، نوکیا با معرفی تبلت Lumia 2520، جاه طلبی های ویندوز RT مایکروسافت را دنبال کرد. این امر بی نتیجه خواهد بود زیرا آزمایش ویندوز RT تنها دو سال بعد به یکباره پایان یافت. بررسیکنندگان دریافتند که تبلت نوکیا در مجموع بهتر از سرفیس 2 خود مایکروسافت است، اما در نهایت اهمیتی نداشت زیرا ویندوز RT هرگز به اندازه کافی مورد توجه مصرفکنندگان یا توسعهدهندگان قرار نگرفت.
نوکیا علیرغم رشد آهسته و پیوسته فروش لومیا، به کاهش پول ادامه داد. این شرکت طی یک تماس سرمایه گذار فاش کرد که در سه ماهه سوم 2013، 8.8 میلیون گوشی لومیا در سراسر جهان فروخته است که سه برابر بیشتر از سه ماهه مشابه سال قبل است. این نهمین سه ماهه متوالی بود که شرکت ضررهایی را ثبت کرد، بنابراین هیئت مدیره نوکیا برای یافتن راه حلی برای این مشکل تلاش کرد و در این فرآیند ایده فروش واحد تجاری دستگاه ها و خدمات به مایکروسافت را باز کرد.
پس از رفت و آمدهای زیاد، این دو شرکت به یک معامله 7.2 میلیارد دلاری رسیدند که باعث می شد مایکروسافت واحد دستگاه ها و خدمات نوکیا را جذب کند و به مجموعه گسترده پتنت های آن مجوز دهد. غول ردموند این را فرصتی عالی برای تبدیل شدن به یک شرکت دستگاهها و خدمات میدانست، اما برای نوکیا این اقدامی ضروری برای نجات بقیه کسبوکارهایش بود – سرویس نقشهبرداری HERE، واحد شبکههای نوکیا زیمنس، و مجوز فناوریهای پیشرفته. بازو
در بخشی از توافق، استفان الوپ، مدیر عامل شرکت، از سمت خود کناره گیری کرده و به مدیر عامل موقت Risto Siilasmaa گزارش می دهد. هنگامی که این قرارداد در سال 2014 بسته شد، او نقش نایب رئیس گروه تازه تاسیس مایکروسافت Devices را بر عهده گرفت.
این معامله در نهایت منجر به جدایی برخی از نوکیا شد، از جمله مارکو آهتیساری، که بر توسعه زبان طراحی سخت افزار Lumia نظارت داشت، و Ari Partinen، سرپرست عکاسی Lumia، که به اپل رفت.
پس از تکمیل خرید در سال 2014، مایکروسافت مجوز نام “نوکیا” را برای تلفن هایی مانند Lumia 930، Lumia 830، Lumia 730 و Lumia 630 صادر کرد، بدون اینکه به شکست بزرگی که به عنوان خانواده نوکیا X معروف بود اشاره کنیم. با این حال، دیری نگذشت که مایکروسافت آن را با مایکروسافت لومیا جایگزین کرد تا برندسازی گوشی های خود را ساده کند. شرکت ردموندی تقریباً برای تمام برنامههای نوکیا از ویندوزفون همین رفتار را اعمال کرد.
هنوز مردم را به هم متصل می کند
نوکیا Rajeev Suri را به عنوان مدیرعامل جدید خود منصوب کرده بود که به سرعت نقاط قوت شرکت را شناسایی کرد و به تقویت موقعیت خود در بازار زیرساخت های مخابراتی پرداخت. در طول سال 2014، نوکیا سازنده فیلترهای رادیویی استرالیایی Mesaplexx، شرکت مستقر در ایالات متحده استقرار شبکه SAC Wireless و بخشی از تجارت شبکه های بی سیم پاناسونیک را خریداری کرد.
این شرکت همچنین شانس خود را با برخی از پروژه های مصرف کننده کوتاه مدت که شامل مجوز مالکیت معنوی خود به تولید کنندگان شخص ثالث مانند فاکسکان بود، امتحان کرد. یک مثال قابل توجه نوکیا N1 است – یک تبلت اندرویدی مجهز به اتم اینتل که شباهت زیادی به iPad Mini اپل داشت. این تنها در چین و اروپا در مقادیر نسبتا محدود فروخته می شد، اما نوکیا همچنان آن را موفقیت آمیز می دانست.
اشتباه نکنید – مرکز بهبود مالی این شرکت به طور عمده تجارت شبکه آن بود که سودآور بود و بیشتر درآمد نوکیا را به همراه داشت. این به عنوان فرصتی برای تغییر اوضاع در نظر گرفته شد، بنابراین در سال 2015 این شرکت ریسک خرید Alcatel-Lucent را به قیمت 16.6 میلیارد دلار گرفت. این اقدام عملاً نوکیا را پس از اریکسون به دومین ارائهدهنده تجهیزات مخابراتی در جهان تبدیل کرد و قابلیتهای تحقیق و توسعه آن را در زمانی که انقلاب 5G در حال کوبیدن بود، تقویت کرد.
علیرغم اینکه بسیاری از طرفداران مشتاق بازگشت نوکیا به بازار مصرف هستند، این شرکت هرگونه شایعه ای را که حاکی از برنامه هایی برای انجام این کار بود را رد کرد. در همان زمان، مشتاق بود تا از شر واحد نقشه برداری HERE خود که با ضرر کار می کرد خلاص شود. اوبر برای خرید آن به قیمت 3 میلیارد دلار ابراز علاقه کرد، اما نوکیا در نهایت آن را به کنسرسیومی که توسط BMW، دایملر و آئودی تشکیل شده بود، به مبلغی مشابه فروخت.
در حالی که نوکیا تلاشی برای ورود مجدد به بازار گوشیهای هوشمند نکرد، اما میخواست به گرایشهای نوظهوری مانند VR پایبند باشد تا ببیند آیا میتواند خود را دوباره اختراع کند یا خیر. یک تلاش قابل توجه منجر به سیستم دوربین OZO VR شد، یک ابزار مضحک گران قیمت که نوکیا آن را به عنوان ابزاری عالی برای فیلمبرداری 360 درجه در اختیار فیلمسازان قرار داد. علیرغم طراحی جذاب، آینده نگر و ویژگی های فنی، نتوانست مورد توجه قرار گیرد و منجر به توقف پروژه دو سال پس از رونمایی شد. شرکت از این اتفاق ضربه خورد و مجبور شد 310 شغل را از واحد فناوری های پیشرفته خود کاهش دهد.
نوکیا در سال 2016 با خرید Withings به قیمت 192 میلیون دلار و تشکیل بخش سلامت نوکیا، قدرت خود را در بازار پوشیدنی ها نیز امتحان کرد. گروه جدید تعدادی ردیاب تناسب اندام، ترازوهای هوشمند و سایر محصولات سلامت دیجیتال تولید کرد، اما هیچ یک از اینها موفقیت بزرگی نداشتند. دو سال بعد، نوکیا Withings را به یکی از بنیانگذاران خود، اریک کاریل، فروخت.
در نهایت، شرکت فنلاندی پس از اینکه مایکروسافت تجارت تلفنهای ویژه را که از نوکیا خریداری کرده بود، به یکی از شرکتهای تابعه فاکسکان به نام FIH Mobile و همچنین شرکت فنلاندی تازه تأسیس به نام HMD Global که شامل چندین کهنهکار و وفادار نوکیا بود، فرصت جدیدی پیدا کرد. برخی از آنها پس از اخراج از مایکروسافت، مستقیماً به HMD Global رسیدند، زیرا مایکروسافت به دنبال سادهسازی تجارت دستگاههای خود بود.
نوکیا موافقت کرد که مجوز نام تجاری خود را به HMD بدهد، که سیل بازار را با اندروید و تلفنهای ویژه، از جمله احیای چند گوشی محبوب نوکیا از اوایل دهه 2000، آغاز کرد. این شرکت همچنین متعهد شد که طی سه سال آینده 500 میلیون دلار برای حمایت از بازاریابی این دستگاههای جدید سرمایهگذاری کند و برای استفاده از منابع و شبکه توزیع با FIH Mobile شراکتی ایجاد کرد.
یکی از برجستهترین گوشیهای HMD که در چند سال گذشته عرضه شدهاند، نوکیا 9 PureView است، یک دستگاه پرچمدار اندرویدی با پنج دوربین عقب که با همکاری Light طراحی شده است. منتقدان تصاویر دقیق تولید شده توسط نوکیا 9 را تحسین کردند و خاطرنشان کردند که سخت افزار داخلی کمی قدیمی است. در حالی که برخی از احساسات نوستالژی را برای طرفداران گوشیهای دوربین نوکیا PureView سال گذشته به همراه داشت، توصیه آن با قیمت کامل عرضه آن دشوار بود.
گوشی های HMD Global ممکن است دارای برند نوکیا باشند، اما DNA نوکیا در آنها بسیار کم است. این بدان معنا نیست که آنها بد هستند – آنها یک تجربه اندرویدی عمدتاً سهام را ارائه می دهند، معمولاً قیمت کاملاً رقابتی دارند و نوکیا در ارائه به روز رسانی برای همه مدل ها کار شایسته ای انجام می دهد. با این حال، به سختی چیزی برای متمایز کردن این دستگاه ها با جایگزین های قابل مقایسه از سایر سازندگان وجود دارد. فروش میلیونی آنها گواهی بر قدرت ماندگار برند نوکیا و میراثی است که این برند ایجاد کرده است.
دور پایان
برخی گمانه زنی می کنند که برند نوکیا هنوز شانس بازگشت واقعی را دارد تا بتواند با پنج برند برتر گوشی های هوشمند جهانی پیشی بگیرد. HMD Global مطمئناً از این ایده خوشبین است – مدیر ارشد محصول Juho Sarvikas طی مصاحبهای با Android Authority تأیید کرد. این شرکت به آرامی در بازارهای بیشتری در حال گسترش است و تعدادی گوشی 5G در خط لوله دارد که باید به زودی ظاهر شود.
گوگل و کوالکام مطمئناً مایلند موفقیت HMD را ببینند و 230 میلیون دلار برای تأمین مالی این جاه طلبی ها متعهد شده اند. همانطور که گفته شد، HMD رویکرد آهسته و پیوسته ای را در پیش گرفته است که حول محور تولید تلفن های میان رده مناسب می چرخد و صدها میلیون نفر را که هنوز از تلفن های همراه استفاده می کنند تشویق می کند تا به گوشی هوشمند نوکیا ارتقا پیدا کنند. برخی از پرچمداران اینجا و آنجا وجود خواهند داشت، اما در این مرحله HMD بیشتر بر روی ایجاد حرکت متمرکز شده است.
دلیل زیادی وجود ندارد که نوکیا هرگز HMD Global را خریداری کند و مستقیماً با توسعه گوشی های نوکیا درگیر شود. در حال حاضر، دو شرکت فنلاندی از ترتیبات نسبتاً کم خطری برخوردار هستند که یکی از آنها مجوز برند و مالکیت معنوی خود را صادر می کند در حالی که دیگری از چندین سازنده طراحی اصلی در چین برای تولید تلفن هایی با حداقل هزینه توسعه استفاده می کند.
نوکیا امروزی تقریباً به طور کامل بر روی پیشرو شدن در رقابت برای تامین تجهیزات 5G اپراتورهای تلفن همراه در سراسر جهان متمرکز شده است. پس از سال سخت 2020 و انتصاب مدیر عامل جدید، این شرکت بازسازی دردناکی را آغاز کرد که شاهد کاهش 10000 شغل در سال های آینده خواهد بود. در حال حاضر، نوکیا سرپا مانده است و حتی از نظر قراردادها از رقبای خود در بازار مخابرات پیشی میگیرد، در حالی که HMD تمام تلاش خود را میکند تا نوکیا را دوباره به یک نام آشنا تبدیل کند.
آنچه نوکیا در مورد Elop فکر می کرد
در سال 2014، چند ماه پس از اینکه مایکروسافت خرید کسب و کار گوشی نوکیا را به پایان رساند، روزنامه نگاران فنلاندی مرینا سالمینن و پکا نیکانن کتابی به نام Operaatio Elop (عملیات Elop) منتشر کردند که روشنگر آنچه در نوکیا تحت مدیریت استفان الوپ بود، بیشتر شد. نویسندگان کتاب با بیش از 100 نفر مصاحبه کردند که بسیاری از آنها اهل نوکیا بودند که در این شرکت کار می کردند یا هنوز مشغول به کار بودند.
عملیات Elop نسبت به دوران تصدی Elop در نوکیا بسیار انتقادی است. در کتاب، نویسندگان این سوال را مطرح میکنند که آیا در آن زمان او شخص اشتباهی بود که شرکت را رهبری کرد؟ افراد مصاحبه شده به اتفاق آرا معتقد بودند که الوپ برای این نقش مناسب نیست، و معتقد بودند که جورما اولیلا از نوکیا در مقطعی با تیم کوک، که در آن زمان مدیر مالی اپل بود، تماس گرفته بود تا نقش مدیرعامل نوکیا را بر عهده بگیرد.
پس از اینکه الوپ یادداشت «سکوی سوخته» خود را ارسال کرد، بسیاری از نوکیا غافلگیر شدند، زیرا احساس فوریت ایجاد کرد که در فرهنگ شرکت در آن زمان وجود نداشت. بسیاری بر این باورند که تصویر او از این وضعیت اغراق آمیزی است که به دقت زمان بندی شده بود تا رهبری نوکیا پذیرای بیشتری نسبت به یک برنامه اقدام رادیکال باشد. آنها همچنین عملکرد مالی شرکت را در طول مدت تصدی وی بررسی کردند و دریافتند که برای 1020 روزی که الوپ مدیرعامل نوکیا بود، شرکت روزانه 23.8 میلیون دلار ضرر می کرد.
شایان ذکر است که زمانی که الوپ نقش مدیرعاملی را برعهده گرفت، سیمبین قبلاً در مسیر نابودی خود قرار داشت، اما عدم تمایل داخلی به ساخت و مهاجرت به یک جایگزین بهتر باعث شد که این شرکت نتواند گامهای لازم برای دفع تهدید رقابتی ناشی از ظهور را انجام دهد. بستر، زمینه. تصمیم الوپ برای دور کردن تمرکز از سیمبین درست بود، اما تصمیم برای ورود به سیستم آل-این در ویندوز فون درست نبود.
زمانی که الوپ قابلیت پروژه MeeGo را ارزیابی کرد، کاملاً متوجه شد که قبل از اینکه چیز خوبی از آن بیرون بیاید به زمان بیشتری نیاز دارد. در نگاهی به گذشته، غروب خورشید MeeGo احتمالاً تصمیم بدی بود، حتی اگر پروژه به وضوح پرکار بود. در عوض، نوکیا میتوانست یک لایه سازگاری ایجاد کند تا برنامههای اندرویدی روی گوشیهای MeeGo اجرا شوند، که میتوانست مشکل در دسترس بودن برنامه را حل کند.
اعلام این که نوکیا ویندوز فون را به عنوان سیستم عامل واقعی برای گوشی های خود در حال حرکت به سمت جلو انتخاب می کند، این تصور را ایجاد کرد که Symbian و MeeGo قبلاً مرده بودند. در نتیجه، کاربران، توسعه دهندگان و اپراتورهای تلفن همراه علاقه خود را به این دو پلتفرم از دست دادند که باعث مرگ زودرس آنها شد – نوعی اثر آزبورن. توقف تدریجی تر این دو پلتفرم می توانست به نوکیا زمان کافی برای انتقال صحیح به ویندوزفون بدهد.
جالب اینجاست که نوکیاییهایی که برای این کتاب مصاحبه کردند، میدانستند که الوپ تنها کسی نیست که در شکست نوکیا مقصر بوده است – هر چه باشد، او تمام این تصمیمها را به تنهایی نگرفت. مدیران نوکیا هنگام ارزیابی اینکه آیا Windows Phone انتخاب خوبی است یا خیر، متوجه نشدند که در مقایسه با Symbian بسیار ابتدایی است و پشتیبانی سخت افزاری آن وجود ندارد. الوپ درست میگفت که اندروید تمایز گوشیهای نوکیا را در میان گستردگی گزینهها سختتر میکرد و سامسونگ – که در آن زمان پخشکننده غالب اندروید بود – میتوانست به راحتی نوکیا را مانند HTC شکست دهد.
ویندوز فون متفاوت به نظر می رسید، اما همچنین یک سیستم عامل نابالغ بود و مایکروسافت چندین بار اقدام به راه اندازی مجدد آن می کرد در حالی که در این فرآیند کاربران و توسعه دهندگان را زیر اتوبوس می انداخت. به این ترتیب، تا ویندوز فون 8 بود که نوکیا در نهایت توانست از شراکت با مایکروسافت بهره ببرد. متأسفانه، در آن زمان اندروید بیش از 75 درصد از بازار جهانی گوشیهای هوشمند را تسخیر کرده بود، در حالی که اپل کانالهای توزیع خود را بسیار بهبود بخشیده بود و آیفون سه برابر سریعتر از لومیا از قفسهها خارج میشد.
هیچ کس واقعاً نمی داند که اگر نوکیا با اندروید می رفت یا به MeeGo گیر می داد چه اتفاقی می افتاد. تنها کاری که الوپ واقعاً توانست انجام دهد این بود که نقص هایی را آشکار کند که در نهایت مانع از پیشرفت واقعی شرکت فنلاندی شد. موفقیت سیمبین در محیطی کاملاً متفاوت به دست آمد و نوکیا در زمان تبدیل شدن به یک شرکت پلتفرم نتوانست خود را دوباره اختراع کند.
پایان
نظرات کاربران